شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  تولدم.... ...


فَروَردین

خَستِه وُ دآغونَم کِه بآشِه بآزَم تُورُو خُوشحآل میکُنِه

هَمیشِه شآد بِه نَظَر میآد اَمآ سینَش پُر اَز غَمِه

فَقَط یِه [فَروَردینی]لیاقَتِ اِعتِمآد رُو دآرِه

اُردیبِهِشت

یِه اُردیبِهِشتی میتونِه رآهِ زِندِگیتُو نِشونِت بِدِه

هَمیشِه اونجوری هَستَن کِه بِنَظَر میآن کَم حَرفُ خونگَرم

بآ [اُردیبِهِشتیا]بودَن لیآقَت میخوآد

خُرداد

فَقَط یِه خُردادیِه کِه وَقتی عآشِق بِشِه واسِه عِشقِش جون میدِه

یِه خُردآدی بی مِنَت میمونِه اَمآ بی دَلیل نِمیره

[خُردادیا]زِندِگی نِمیکُنَن پآدِشآهی میکُنَن

یِه تیر مآهی هیچوَقت تَرکِت نِمیکُنِه دَرکِت میکُنِه

تَرجیح میدَن یِه حَقیقَت نآبودِشون کُنِه تآ اینکِه یِه دُروغ آرومِشون کُنِه

آدَمآ سَخت بِه دِل [تیریها]میشینَنـ

اَمآ اونآ بِه دِلِ هَمِه میشینَن

خوشگِلتَرینَن

مُـرداد

مُردادیآ خِیلی با اِحساسَن وَلی بآ اِحساسِ کَسی بآزی نِمیکُنَن

دورُو وَرِشون حَسود زیآد هَست چُون بِهتَر اَز اونآ هیجآ نیس

شَهریوَر

اَگِه بِه یِه شَهریوَری بَدی کَردی سُکوت کَرد بِدون اَز چِشمِش اُفتآدی

بودَن بآ شَهریوَری لیآقَت میخوآد

[شَهریوَری هآ]سَخت عآشِق میشَن وَلی پآیدآر

مِهر

خُدآ مُتِوَلِدینِ مِهر رآ آفَرید تآ آدَمآ اَز بی مِهری هَلآک نَشَوَند

جَذآب وُ تو دِل بُرُو هَستَند

اَصَن رِفیق بآیَد مِهری بآشِه

یِه[مِهری]رُو دآشتِه بآشی غَمی نَدآری

آبآن

یِه آبآنی وَقتی میگِه هَستَم

یَعنی تآ تَهِش هَست خیآلِت رآحَت

عِشقِ آبانی مِثِ عِبآدَت میمونِه بَعد اَز نیَت

دیگِه بِه اَطرآفِش نِگآه نِمیکُنِه

بی [آبان] دُنیآ بیآبآن میشَوَد

آذَر

آذَریآ آرِزویی نَدآرَن چُون آرِزویِ هَمِه هَستَن

آذَریآ هَمونآن کِه اَز جآدِه خآکی میرَن تآ مِنَتِ آسفآلتُ نَکِشن

[آذَریا]سَرِشون بآلآس چُون میدونَن کِهبِهتَرینَن?

دِی

دِی مآهیا بَلَد نیستَن مُخ بِزَنَن وَلی بَدجور دِل میبَرَن

دِی مآهیا بَدجور تو دِل بُرُو هَسَن

دآشتَنِ یِه[دِی مآهی]یَنی نَهآیَتِ خُوشبَختی

بَهمَن

بَهمَنیآ سَرد نیستَن فَقَط زَبونِه چآپلوسیٰ بَلَد نیستَن

اونآ بآاِحسآس تَرینَن

وَقتی بِخوان شآد بآشَن و بِخَندَن هیچی جُلودآرِشون نیس

کَسی بآاومَدَنِ یِه [بَهمَنی]ذُوق مَرگ نَشِه مُطمَعِنَن بَعد اَز رَفتَنِش دِق مَرگ میشِه

اِسفَند

بَرآیِ رِسیدَن بِه بآلآتَرین قُلِه جَهآن کافیِه اِسفَندی بآشی

اِسفَندی هآ هَرچِقَدرَم بَد بِبینَن و بِشکَنَن فَقَط نِگآه میکُنَن و میبَخشَن

[اِسفَندی]کِه بآشی میشی تَه تَغآریِ خدا

حالا متولد چ ماهی هستی؟؟

موضوعات: احادیث, ماه تولد
[یکشنبه 1395-12-08] [ 03:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  جانم فدای رهبر.... ...


#جانم_فدای_رهبر

موضوعات: احادیث, سخنی باشما, آقا را از هر طرف بخوانی آقاست....
 [ 03:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  سنگ تولد.... ...

* سنگ تولد شما چیست؟؟

 متولدین فروردین =سنگ آهن*

 مشخصه = قوی و آرام ولی نگران همه چی

 متولدین اردیبهشت = سنگ گچ

 مشخصه = یکرنگ و پاک ولی زود پیر میشی  

 متولدین ﺧﺮﺩﺍﺩ = سنگ ساختمان

 مشخصه = مقاوم خوش رو و پر حاشیه ولی بیخیال 

 متولدین تیر = سنگ طلا 

 مشخصه = خوب و مهربان ولی عصبی 

 ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ ﻣﺮﺩﺍﺩ = سنگ پاشور 

 مشخصه = پر رو و شاد ولی مثل کنه 

 متولدین شهریور = سنگ نمک 

 مشخصه = ماهر و زحمتکش ولی غرغرو 

 متولدین ﻣﻬﺮ = سنگـ آتشقشان 

 مشخصه = صمیمی و گرم ولی خوش خواب

 متولدین ﺁﺑﺎن = سنگ ظرفشویی

 مشخصه = ﺻﺪیق و کاربلد ولی مغرور 

 متولدین ﺁﺫﺭ = سنگ الماس 

مشخصه= ﻣﻮفق و زیبا و پر مشتری

 متولدین ﺩی = سنگ یاقوت

 مشخصه = باثبات و صبور و زیبا و مهربون

 متولدین بهمن = سنگ خاکی

 مشخصه = عاشق و صبور ولی وسواسی و غرغرو 

 ﻣﺘﻮلدین ﺍﺳﻔﻨﺪ = شهاب سنگ

 مشخصه = دست نیافتنی و متمایز ولی خوش شانس

موضوعات: احادیث, ماه تولد
 [ 03:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  دست گلهای آب داده... ...

.

خانمی داستانی برایم گفت که نه حزب اللهی بود و نه چادری….!

گفت روز 13فروردین امسال طبق روال سالهای گذشته وسایل لازمه گردش را در ماشین جا بجا میکردم…

پیر زن خوش رویی مقابل خانه اش در یک صندلی کوچک نشسته بود و ذکر میگفت با تسبیح…!

ما همگی حرکت کردیم و رفتیم به طرف طبیعت که روز سیزده را بدر کنیم…

برای اینکه به ترافیک طاقت فرسای عصر نخوریم یک ساعت به غروب مانده از پارک جنگلی به طرف خانه حرکت کردیم…!

وقتی که رسیدم به محله خودمان با کمال تعجب دیدم که همان پیر زن همسایه نشسته بر در خانه اش و مشغول پاک کردن برنج است…

برایم عجیب بود، چون تنها روزی که هیچ کس در شهر نمی ماند، این پیرزن تنها نشسته بود و مشغول کارش بود…

کنجکاو شدم و رفتم جلو و سلام کردم.. خیلی گرم سلامم را جواب داد و احوالم را پرسید…

بدون مقدمه رفتم سر اصل مطلب و کنجکاوی ام را در حد یک سوال از پیر زن همسایه پرسیدم که:

مادر جان چرا تنها نشستی؟

خب پاشو برو گردشی، تفریحی چیزی!!

من از صبح که رفتم شما اینجا بودی تا حالا…..!!

پیر زن گفت دخترم بشین….!

کنارش نشستم…!

از کیف پول کوچکش که در بغلش گذاشته بود عکسی در آورد که دنیا بر سرم خراب شد.

عکس چهار فرزند شهیدش را به دستم داد و یکی یکی اسمشان را با تاریخ شهادت و محل شهادت گفت برایم….

ماتم برده بود…

دست روی عکس آخری گذاشت و گفت این عکس رضاست که میگن تو اروند غواص بود ولی هنوز از اون خبری نیست…

گفت منتظرم شاید کسی بیاد و خبری بده…!

بنده خدا پدرش سه سال پیش به رحمت خدا رفت…

حالا منم و خودم تو این تنهایی، که منتظرم شاید از رضام خبری بیارن…

محسن و احمد و صادق بهشت زهران ولی دلم پیش رضاست تا نیاد نمیتونم کاری کنم..

به خودم آمدم دیدم که صورتم خیس اشک هست و اصلا حواسم نبود که مادر هم مثل من غرق در اشک بود…

رویش را بوسیدم و برگشتم خانه

و الان فهمیدم که من امنیت و عزت و تفریحم را مدیون مادرانی هستم که دست گل به آب دادند…..

-شادی ارواح طیبه شهدا و والدین مرحوم آنها و سلامتی والدین زنده شان صلوات-

.

موضوعات: شهیدان, احادیث, حکایات
 [ 03:41:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  به یادتان هستیم،خدا کند به راهتان نیز باشیم... ...


شهدای اسفند ماه

موضوعات: شهیدان, احادیث, عکس ها
 [ 03:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...