شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  لایق باش... ...

لایق باش...

پسری از مادرش پرسید:

چگونه میتوانم زن لایقی برای خودم پیدا کنم

مادر پاسخ داد:

نگران پیدا کردن زن لایق نباش

روی مردی لایق شدن تمرکز کن تا زنی لایق نصیبت شود.


  مصحف فاطمه(س) ...

#غروب

مصحف فاطمه زهرا سلام الله علیها

ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم؟«قال و انَّ عندنا لمصحف فاطمه» کیست فاطمه زهرا سلام الله علیها؟ بعد از هزار باب علم که از هر بابی هزار باب است، بعد از جامعه و جمیع مسائل دین، بعد از جفر و علم تمام انبیا و اوصیاء علیهم السلام، ورق بعد، مصحف فاطمه زهرا علیها السلام است. فرمود: مصحف فاطمه علیها السلام، مصحفی است که سه برابر این قرآن است.عرض کردم: علم کامل این است. فرمود: این نیز مانند جفر علم است ولی علم کامل نیست.آنگاه ساعتی سکوت نمود. سپس فرمود: علم گذشته و آینده تا روز قیامت نزد ماست. عرض کردم به خدا علم کامل همین است. فرمود: این هم علم است ولی علم کامل نیست. عرض کردم: پس علم کامل چیست؟ فرمود: علمی است که در هر شب و روز راجع به موضوعی پس از موضوع دیگر و چیزی پس از چیز دیگر تا روز قیامت پدید آید.

برای اطلاع بیشتر به کتاب بحارالانوار علامه مجلسی ج26ص39 مراجعه فرمایید.

موضوعات: حکایات, حضرت فاطمه الزهرا(س)
[چهارشنبه 1395-12-11] [ 07:06:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کی می شود تا انتقام سیلی زهرا(س)بگیریم.  :( ...

بسم الله الرحمن الرحیم

سلیم بن قیس گوید: در یکى از سالها دومى همه کار گزارانش را به دادن

نصف اموالشان جریمه کرد جز قنفذ (به خاطر خوش خدمتى که به وى کرد).

روزى من به گروهى که در مسجد حلقه زده بودند رسیدم که همه هاشمى بودند

جز چند تن: سلمان، ابوذر، مقداد، محمد بن ابى بکر، عمر بن ابى سلمه وقیس بن سعدبن عباده.

عباس به على علیه السلام گفت: فکر مى کنى چرا عمر قنفذ را مانند سایر

کار گزارانش جریمه نکرد؟!

على علیه السلام نخست به اطراف نگریست، آن گاه دیدگانش پر از اشک شد و گفت: ما به خدا شکایت مى بریم… و زهرا از دنیا

رفت در حالى که هنوز اثر تازیانه قنفذ مانند بازوبند بر بازوى حضرتش بود. (١)….

محدث قمى رحمه الله پس از ذکر جسارت آن قوم به فاطمه علیها السلام گوید: از آنچه گفتیم شدت مصیبت امیرمؤمنان علیه السلام و صبر عظیم او آشکار مى شود، بلکه مى توان گفت: برخى از مصائب آن حضرت از مصیبت فرزندش حسین علیه السلام که

همه مصائب در برابر مصیبت او ناچیز است بزرگتر است،

زیرا در کتاب (نفس المهموم) در وقایع عاشورا از قول طبرى آورده ام که شمربن ذى الجوشن به خیام

حرم حمله کرد و با نیزه به خیمه امام حسین علیه السلام زد و فریاد زد: آتش بیاورید تا این خیمه را بر اهلش آتش زنم. زنان و کودکان فریاد زدند و از خیمه بیرون ریختند، امام حسین علیه السلام او را با صداى بلند صدا زد و فرمود:

اى پسر ذى الجوشن تو آتش مى طلبى تا خیمه را بر سر خانواده من آتش زنى؟!خداوند به آتشت بسوزاند!

_ابومخنف از سلیمان بن ابى را شد از حمید بن مسلم نقل کرده که گفت: به شمر گفتم: سبحان الله! این دیگر سزاوار تو نیست، آیا مى خواهى دو صفت را در خودجمع کنى؟! هم به عذاب خدا (عذاب آتش) عذاب کنى و هم کودکان و زنان را بکشی؟

همین که مردان را کشتى موجبات رضایت امیر خود را فراهم آورده اى.

شمر لعنه الله علیه گفت: تو کیستى؟

گفتم: خود را به تو معرفى نمى کنم - و به خدا ترسیدم که اگر مرا بشناسد نزد سلطان موجب آزار من شود -، شبث بن ربعى که بیش از من از او حرف شنوایى داشت پیش آمد و گفت:

سخنى بدتر از این سخن تو و موقعیتى زشت تر از موقعیت تو ندیدم، کارت به جایى رسیده که زنان را میترسانى؟

من گواهى مى دهم که شمر با شنیدن این سخن شرم کرد و بازگشت.

این شمر با آن که مردى سخت دل و بى شرم بود از شبث شرم کرد و

بازگشت

اما آن کس که به در خانه امیرمؤمنان و خاندانش علیهم السلام آمد و آنان را

تهدید به آتش زدن کرد و گفت: سوگند به خدایى که جانم به دست او است یا

باید خارج شوند یا خانه را با هر چه در آن است میسوزانم،

و گفتند: فاطمه

دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و فرزندان و آثار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در آن است،

من گواهى مى دهم که او شرم نکرد و بازنگشت بلکه کرد آنچه کرد…..*

کتاب سلیم بن قیس 91

کتاب بیت الاحزان

___________________________

#داستان

#فاطمیه

___________________________

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

موضوعات: حکایات, حضرت فاطمه الزهرا(س), داستان های خواندنی
 [ 07:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  انسان،باغ وحشی ناطق ...

? داستان کوتاه پند آموز

? پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید،،، دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری،،؟؟

▪️پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که

باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،

▫️دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا

هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام، شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم،، و در خدمتش باشم،،

▪️مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست،

? آن دو باز چشمان منند، که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم،،

? آن دو خرگوش پاهای منند،که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند،

? آن دوعقاب نیز، دستان منند، که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم،

? آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی ازاو، سر بزند،

? شیر، قلب من است که با وی همیشه

درنبردم که مبادا،،کارهای شروری از وی سرزند،

? و آن بیمار، جسم وجان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد،

✨این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده.

#مراقبه

موضوعات: احادیث, حکایات, سخنی باشما, داستان های خواندنی
[سه شنبه 1395-12-10] [ 09:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عبد بودن.... ...

حضرت علامه حسن زاده آملی:

ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،

” ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ !

ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ 6000 ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،

ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ

“ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …

ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛

ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:

ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ…

موضوعات: احادیث, حکایات, لحظه ای با علما....
 [ 08:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  وعده ی دیدار.... ...

#حدیث_نور

?کنار تخته سنگی قرار دیدار با #پیامبر گذاشت.

رسول خدا آمد ولی مرد نیامده بود؛

آفتاب صورت حضرت را می سوزاند

گفتند:یارسول الله زیر سایه ای بروید⁉️

پیامبر اما حاضر نشد جایش را عوض کند و فرمود:

✨من به آن شخص وعده داده ام در این مکان منتظرش باشم و اگر نیامد تا هنگام #مرگ اینجا خواهم بود تا روز #قیامت از همین مکان برانگیخته شوم ❗️

?#بحار_الانوار-جلد 5

? @saeidi1

موضوعات: احادیث, حکایات
 [ 07:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت