شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  یوسف کعبه ...

​?????

???

??  

?

مثل علی باش…!
شخصی به نزد عالمی آمد و پرسید: با کدام استدلال، باور کنم وقتی در نماز، تیر از پای علی(ع) بیرون کشیدند، متوجه نشد؟
آن عالم به آیه 31 سوره یوسف اشاره کرد و گفت: چگونه زنان مصری با دیدن یوسف، دست خویش را بریدند و از خود غافل ماندند، در حالی که یوسف را ـ که بشری بیش نبود ـ می دیدند.
علی (ع) در نماز، محو تماشای خدای یوسف آفرین است. چگونه از خویشتن باخبر باشد؟ دانایان راز به شکوه نقاش می نگرند، نه زیبایی نقش

موضوعات: حکایات, آیا میدانید, داستان های خواندنی, جمله عالمانه, تشبیهات, داستانک, دانستنی ها
[جمعه 1396-08-19] [ 03:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یا علی گفتن خدا... ...


? نقل است که از پیغمبر سوال شد:یا رسول الله ما وقتی صحبتمان،حرفمان با کسی تمام میشود، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم به بیان فارسی می گوییم:

خداحافظ و به زبان عربی می گوییم:فی امان الله

? اگر بدون خداحافظی کردن، وسط سخن گفتن از او جدا شویم،
نوعی بی ادبی می پنداریم…
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:
تو را به خدا می سپارم!

?آخرین جمله ی رد و بدل شده بین شما و خدا چه بود؟
حضرت فرمودند:

پایان صحبت، خداوند سبحان به من گفت “یاعلی"،من نیز به خدای خود"یا علی” گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.

?منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص4٩ - معراج ص١٣

موضوعات: آیا میدانید, داستان های خواندنی, جمله عالمانه, امام علی(ع), داستانک, دانستنی ها
[سه شنبه 1396-08-16] [ 07:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  جاودانگی ...

پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت:

چه خوبست اگر پادشاهی جاودانه باشد

 و 

 وزیر گفت:

اگر جاودانه بود،

نوبت به تو

نمی‌رسید
#شیخ_بهائی

موضوعات: حکایات, داستان های خواندنی, جمله عالمانه, تشبیهات, داستانک, تلنگر
[یکشنبه 1396-08-14] [ 06:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یامهدی ...


?هنگام ظهور حضرت حجت عج آیا فقط همان 3-1-3- نفر یار با ایشان در دنیا زندگی می کنند چون می گویند آن حضرت گردن افراد بدکار را جدا می کند و فقط 3-1-3- نفر هستند یعنی فقط همان یاران با او زندگی می کنند
پاسخ
امام پدری مهربان همدمی شفیق و همراهی خیرخواه است در حجم نگاه سبز او افق ها رنگ می بازد دریغا‌ در گوش ما همواره از قهر مهدی ـ علیه السّلام ـ گفته اند و ما را از شمشیر و جوی خون او ترسانده اند و از مهر و عشق او به انسان ها و تلاش و فریادرسی او به عاشقان و منتظران خود کمتر گفته اند هیچ کس به ما نگفت که اگر او بیاید فقیران را دستگیری بی نوایان را سامان بی کسان را همدم بی همسران را همراه غافلان را تذکر گم گشتگان را راه دردمندان را درمان و در یک کلام خاک نشینان عالم را تاک نشین خواهد کرد
قهر او نیز جلوه محبت او است چه این که قهر او بر جماعتی اندک و ناچیز از معاندان و نژادپرستانی خواهد بود که علی رغم رشد فکری انسان ها در آن عصر و هدایت ها و معجزات آن حضرت و نزول مسیح از آسمان و اقتدایش به وی باز هم به او کفر می ورزند و حکومت عدلش را گردن نمی گذارند و در زمین فساد می کنند کسانی مانند صهیونیست ها که جز زبان زور هیچ زبانی نمی فهمند و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن و مهر در چهره قهر
آری چه سخت است مولای مهربانی را که رحمت واسع حق است و در دل او عشق به انسان ها موج می زند به چنین اتهام هایی خواندن و میر مهر را میر قهر نشان دادن1- در روایات متعددی وارد شده است که یاران حضرت 3-1-3- نفرند اما باید توجه داشت که این تعداد کارگزاران ویژه امام می باشند که هر کدام از آنان لیاقت آن را دارند که کشوری را طبق دستورات امام اداره نمایند و در واقع سپاه حضرت به این تعداد محدود نمی شود بلکه سپاهیانی چند هزار نفری دارد و از این رو در روایات سپاه چند هزاری ذکر شده است ابوبصیر می گوید مردی از اهالی کوفه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسید چند نفر با حضرت قائم عج قیام می کنند؟ مردم می گویند همراهان حضرت به تعداد سربازان پدر یعنی سی صد و سیزده نفرند امام ـ علیه السّلام ـ فرمود حضرت مهدیعج ظهور نمی کند مگر با ارتشی قوی و نیرومند و ارتش قدرتمند کمتر از ده هزار نیروی رزمنده نخواهد داشت2-
بنابراین حضرت مهدی عج 3-1-3- یار کارگزار خالص و بسیار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب می آیند و علاوه بر اینها تودة رنج دیده و معتقدان منتظر همه از برکات وجودی آن امام عظیم الشأن و حکومت جهانی او بهره مند می شوند و معاندان صراط الهی به سزای عملشان می رسند گفتنی است حضرت در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمی کند
نیز آن حضرت می فرماید چون حضرت اجازه قیام بگیرد سی صد و سیزده تن با او بیعت می کنند آن حضرت در مکه توقف می کند تا اینکه عدد اصحابش به ده هزار نفر برسد آن گاه به سوی مدینه حرکت می کند3-
گفتنی است رقم دوازده4- هزار نفر و صد هزار5- نفر هم در روایات آمده است پس گرچه از شمشیر مهدی عج برای خون آشامان پست و ابرقدرتان نا انسان خون و مرگ می بارد ولی برای انسانیت درد کشیده خرد شده رحمت و حیات به ارمغان می آورد از این رو قدر مسلم این است که مردم از حیث استعداد و افکار در ترقی و تکامل هستند و برای پذیرفتن حق آماده تر می گردند اکنون شنیده می شود که بسیاری از روشنفکران شرق و غرب توجه پیدا کرده اند که ادیان و مسلک های خودشان قدرت ندارند وجدان آنان را قانع سازند و در جستجوی آیینی هستند که از هرگونه عقائد فاسد و خرافات منزه باشد از طرفی از اوضاع عمومی زمان ظهور می توان پیش بینی نمود که وقتی مهدی موعود عج ظاهر شد و حقایق اسلام را به جهانیان عرضه داشت و برنامة انقلابی و اصلاحی اسلام را به سمع آنان رسانید بسیاری از مردم اسلام را قبول می کنند؛ زیرا از یک طرف استعداد مردم برای درک حقایق به حد کمال رسیده و از طرف دیگر معجزاتی را به دست امام زمان عج مشاهده می کنند و علاوه بر اینها اوضاع عمومی جهان را غیر عادی و فوق العاده می یابند و اعلام خطر رهبر انقلاب جهانی به گوششان می رسد این اوضاع سبب می شود که مردم جهان فوج فوج به دست مهدی موعود عج اسلام اختیار نمایند و از قتل نجات یابند و فقط کفار و ستمگران معاند به دست لشکر مهدی دادگستر هلاک می گردند6-
در روایات متعددی وارد شده است که یاران حضرت 3-1-3- نفرند اما باید توجه داشت که این تعداد کارگزاران ویژة امام می باشند که هر کدام از آنان لیاقت آن را دارند که کشوری را طبق دستورات امام اداره نمایند و در واقع سپاه حضرت به این تعداد محدود نمی شود بلکه سپاهیانی چند هزار نفری دارد و از این رو در روایات سپاه چند هزاری ذکر شده است
امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند قائم ما چون قیام کند نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز دهد و خردها و دریافت های خلق را به کمال رساند7- بنابراین حضرت مهدی عج 3-1-3- یار کارگزار خالص و بسیار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب می آیند و علاوه بر اینها تودة رنج دیده و معتقدان منتظر همه از برکات وجودی آن امام عظیم الشأن و حکومت جهانی او بهره مند می شوند و معاندان صراط الهی به سزای عملشان می رسند گفتنی است حضرت در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمی کند؛ بلکه پس از اتمام حجت برخی از آنان را در جنگ نابود می سازد8- گروهی را اعدام نموده9- و گروهی را تبعید و دست برخی را قطع می کند1-0 و بسیاری را هم با عفو عمومی می بخشد
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود مهدی مردی از خاندان من است او بر طبق سنت من ـ با مخالفین ـ می جنگد چنان که من بر طبق وحی الهی می جنگیدم1-1-

مفهوم انتظار در کلام مقام معظم رهبریکلیپ

پی نوشتها
1- فصلنامه تخصصی انتظار سال دوم ش پنجم پاییز 8-1- مقالة میر مهر پورسیدآقایی ص 1-3–2

2- کمال الدین و تمام النعمة ابوجعفر محمد علی بن بابویه قمی ت 1-3-8-1- هـ ق انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین ج 2- ص 6-5-4-
3- حسن بن مطهر حلی

موضوعات: انتظار, داستان های خواندنی, داستانک, دانستنی ها
 [ 06:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عمر با عزت بهتر از زندگی با ذلت ...

​???

ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﻘﺎﺏ ﻭ ﮐﻼﻍ ﺍﺛﺮ ﺩﮐﺘﺮ ﺧﺎﻧﻠﺮﯼ:
ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻋﻤﺮ ﻋﻘﺎﺏ 30ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻋﻤﺮ ﮐﻼﻍ 300ﺳﺎﻝ!

ﻋﻘﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﻗﻠﻪ ﺭﻓﯿﻌﯽ ﻻﻧﻪ ﺩﺍﺷﺖ.

ﻋﻘﺎﺏ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻋﻤﺮﺵ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻤﯿﺮﺩ!

ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ:

ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻗﻠﻪ ﮐﻼﻏﯽ ﻻﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ.

ﭼﻬﺎﺭ ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻋﻘﺎﺏﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻼﻍ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ! ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ

ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ!!!

ﻋﻘﺎﺏ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﺑﻪ ﮐﻼﻍ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ؛

ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﮐﻼﻍ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺭﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﺪ.

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﺎﻝ ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ

ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭﺁﻣﺪ.

ﺷﮑﻮﻩ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻧﺒﻮﺩ.

ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯﺵ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﯿﺎﻫﻮﯾﯽ ﺷﺪ! ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺗﯽ ﺁﻣﯿﺨﺘﻪ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﺑﻪ ﻻﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﮔﺮﯾﺨﺘﻨﺪ!

ﺧﺮﮔﻮﺵ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻫﻮﺍﻥ ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺟﻨﮕﻞ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻧﺪ!

ﻭ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﺣﺮﮐﺖ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﮔﻠﻪ ﺩﻭﯾﺪ؛

ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺑﻮﺩ…

ﺑﻪ ﻻﻧﻪ ﮐﻼﻍ ﺭﺳﯿﺪ؛

ﮐﻼﻍ ﺑﺎ ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﻭﯼ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ!

ﭼﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺐ ﺍﻭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ؟!!

ﻋﻘﺎﺏ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﻍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻻﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﯼ ﻓﺎﺵ ﮐﻨﺪ.

ﮐﻼﻍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ:

ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ

ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ؛

ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻘﺎﺏ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺑﺎ ﺍﻭ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﻣﺨﻮﺭ ﺍﻭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ!

ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻼﻍ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ.

ﻋﻘﺎﺏ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﮔﻮﺷﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺁﺏ ﭼﺸﻤﻪﺳﺎﺭﺍﻥ ﮐﻮﻫﺴﺎﺭ ﺑﻮﺩ،

ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﻼﻍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺯﺩﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ!

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﭘﺴﻤﺎﻧﺪﻩﻫﺎ ﻭ ﻻﺷﻪﻫﺎ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻟﺠﻦ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ!!!

ﺍﻭ ﺩﺭ ﯾﮑﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﮐﻼﻍ، ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩ.

ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ، ﻋﻘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ:

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ،

ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺩﺭ ﻧِﮑﺒﺖ ﺯﻣﯿﻦ ﻋﻮﺽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ،

ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺮﻭﺯ ﺑﺎﺷﺪ…
ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎ ﻋﺰﺕ ﺑﻪ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﺎ ﺧﻔﺖ ﺍﺳﺖ…

ﻋﻤﺮﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﻋﺰﺕ ﻭ ﺳﺮﺍﻓﺮﺍﺯﯼ ﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ، ﺩﺭ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﻓﻬﻢ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻋﻤﻞ.

???

موضوعات: حکایات, داستان های خواندنی, تشبیهات, داستانک, دانستنی ها
[شنبه 1396-08-13] [ 06:33:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت