شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  کثیف تر از کثیف ها ...

گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و میخواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برای همین کار وزیرش را مامور میکند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و در صورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به او بدهد وزیر هم عازم سفر میشود و پس از یکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که با توجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ همین مدفوع آدمیزاد اشرف باشد و عازم دیار خود میشود در نزدیکی های شهر چوپانی را میبیند و به خود میگوید بگذار از او هم سوال کنم شاید جواب تازه ای داشت بعد از صحبت با چ.پان او به وزیر میگوید من جواب را میدانم اما یک شرط دارد و وزیر نشنیده شرط را میپذیرد چوپان هم میگوید تو باید مدفوع خودت را بخوری وزیر آنچنان عصبانی میشود که میخواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او میگوید تو میتوانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است تو اینکار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی من رابکش

خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول میکند و آن کار را (اسمشو نبر را) انجام میدهد سپس چوپان به او میگوید کثیف ترین و نجس ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر میکردی نجس ترین است بخوری

موضوعات: حکایات, داستان های خواندنی
[پنجشنبه 1396-01-31] [ 06:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  الله.... ...


#شما_دینتون_رو_فروختید_و_ما_اون_رو_خریدیم…

موضوعات: حکایات, سخنی باشما, تربیتی(خانوادگی), جنگ نرم, داستان های خواندنی, جمله عالمانه, حجاب, خدایی
[چهارشنبه 1396-01-30] [ 09:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مرام شیر... ...

چرا شیر سلطان جنگل است؟

ﺷﯿﺮ ﺗﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺷﮑﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ

‏(ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺧﻮ ﻧﯿﺴﺖ)

ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﺵ

‏(ﻃﻤﺎﻉ ﻧﯿﺴﺖ)

ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻗﻮﯾﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﯿﺪ ﺍﻧﺘﺤﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

(ﺿﻌﯿﻒ ﮐﺶ ﻧﯿﺴﺖ)

ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻣﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺭ

ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺤﺎﺏ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ

‏(ﺭﺣﻢ ﻭﺷﻔقت ﺩﺍﺭﺩ‏)

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﮐﻨﻨﺪ

‏(ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ)

ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺳﺎﯾﺮ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭد

(ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻈﺮ ﻭ ﺳﻔﺮﻩ ﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ)

موضوعات: حکایات, تربیتی(خانوادگی), آیا میدانید, داستان های خواندنی, تشبیهات
[جمعه 1396-01-18] [ 10:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چشم چرانی ...

حکایتى زیبا وخواندنى :

جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است.

وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند.

وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم.

چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه ی زن‌ها از همسرم بهترند.»

حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه ی این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»

جوان گفت: «آری.»

حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله ی شما از آن‌ها زیباترند.»

جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»

حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست.

مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاکِ گور، چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»

جوان گفت: «آری.»

حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش…»

موضوعات: حکایات, تربیتی(خانوادگی), داستان های خواندنی, خود شناسی
[جمعه 1396-01-11] [ 06:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  الله اکبر.... ...


پیامبر از شیطان سؤال کرد که ای لعنت شده همنشینت کیست؟

شیطان گفت: رباخوار

گفت دوستت کیست؟

شیطان گفت: زنا کار

گفت همنشین صمیمیت کیست؟

شیطان گفت: افراد مست و شرابخوار

پیامبر فرمود: مهمانت کیست؟

شیطان گفت: دزد و سارق

پیامبر فرمود که پیامبرت کیست؟

شیطان گفت: شخص ساحر و سحر کننده

پیامبر گفت: نور چشمی تو کیست؟

شیطان گفت: کسی که قسم به طلاق خورد.

پیامبر فرمود که حبیب و دوستدارت کیست؟

شیطان گفت کسیکه تارک نماز جمعه باشد.

پیامبر فرمود چه چیزی کمر تو را خورد میکند؟

شیطان گفت که مجاهد فی سبیل ا… و کرد پای آنها

پیامبر فرمود چه چیز جسمت را ضعیف میکند؟

شیطان گفت: توبه، توبه کننده

پیامبر گفت: چه چیز جگر تو را میسوزاند؟

شیطان گفت: زیادی استغفار در شب و روز

پیامبر گفت: چه چیزی چهره ات را خوار میکند؟

شیطان گفت صدقه پنهانی و مخفی

لطفا برای هر کپی برداری یک صلوات بفرستید

موضوعات: احادیث, حدیث, حکایات, تربیتی(خانوادگی), لحظه ای با علما...., داستان های خواندنی
 [ 06:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت