شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  لایق باش... ...

لایق باش...

پسری از مادرش پرسید:

چگونه میتوانم زن لایقی برای خودم پیدا کنم

مادر پاسخ داد:

نگران پیدا کردن زن لایق نباش

روی مردی لایق شدن تمرکز کن تا زنی لایق نصیبت شود.


  جا مانده.... ...

​شبهای جمعه مثل گدا پشت این درم
دستی بکش بخاطر زهرا، تو بر سرم
امشب که اولیا همه جمعند #کربلا
یادی بکن تو از منِ جا مانده از حرم 
#شب_جمعه حرمت آرزوست
  ‌‌

موضوعات: بوی کربلا, مناجات دلانه, من و طلبگی, عشقی, آرزو های طلبگی, سیاهی محرم
[چهارشنبه 1396-08-17] [ 09:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کم فروشی ...

کم فروشی

?چند روز پیش برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. پس از انتخاب شیرینی، برای پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم. آقای صندوقدار مردی حدودا 50 ساله به نظر می رسید. با موهای جوگندمی، ظاهری آراسته. هنگام وزن کردن شیرینی ها، اتفاقی افتاد عجیب غریب! اتفاقی که سالهاست شاهدش نبودم.

آقای شیرینی فروش جعبه را روی ترازوی دیجیتال قرار داد، بعد با استفاده از جدول مقابلش وزن جعبه را از وزن کل کم کرد. یعنی در واقع وزن خالص شیرینی ها (Net Weight) را به دست آورد.

سپس وزن خالص را در قیمت شیرینی ضرب کرد و خطاب به من گفت: 2800 تومان قیمت شیرینی به اضافه 50 تومان پول جعبه می شود به عبارتی 2850 تومان!

نمی دانم مطلع هستید یا خیر؟ ولی بیشتر شیرینی فروشی های شهرمان، جعبه را هم به قیمت شیرینی به خلق الله می فروشند.

اما فروشنده مذکور چنین کاری نکرد. شیرینی را به قیمت شیرینی فروخت و جعبه را به قیمت جعبه. کاری که شاید در ذهن شمای خواننده عادی باشد ولی در این صنف و در این شهر به غایت نامعمول و نامعقول!

رودربایستی را کنار گذاشتم و از فروشنده پرسیدم: چرا این کار را کردید؟!

ابتدا لبخند زد و بعد که اصرار مرا دید، اشاره کرد که گوشم را نزدیک کنم. سرش را جلو آورد و با لحن دلنشینی گفت: وای بر کم فروشان! داد از کم فروشی! امان از کم فروشی

پرسیدم: «یعنی هیچ وقت وسوسه نمی شوید؟! هیچ وقت هوس نمی کنید این سود بی زحمت را…» حرفم را قطع می کند: «چرا! خیلی وقتها هوس می کنم. ولی این را که می بینم… »

و اشاره می کند به شیشه میز زیر ترازو.

چشم می دوزم به نوشته زیر شیشه:

«امان از لحظه غفلت که شاهدم هستی»

راستی ما کم فروشی نمی کنیم؟ کم فروشی کاری، کم فروشی تحصیلی، گاهی حتی کم فروشی عاطفی، کم فروشی در عبادت، کم فروشی انسانی، روزنامه خواندن در ساعت کاری و گشت و گذارهای اینترنتی و…
─═हई ईह═─

موضوعات: به توکل نام اعظمش سلام
[سه شنبه 1396-08-16] [ 08:42:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دل مردگی ...

نشست توی تاکسی دید

راننده نوار قرآن گذاشته…
گفت : آقا کسی مرده 

راننده با لبخندگفت بله

دل من و شما ….
قرآن مال مرده ها نیست

با قرآن انس بیشتری بگیریم

موضوعات: ادبی, جمله عالمانه, تشبیهات, تلنگر
 [ 07:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یا علی گفتن خدا... ...


? نقل است که از پیغمبر سوال شد:یا رسول الله ما وقتی صحبتمان،حرفمان با کسی تمام میشود، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم به بیان فارسی می گوییم:

خداحافظ و به زبان عربی می گوییم:فی امان الله

? اگر بدون خداحافظی کردن، وسط سخن گفتن از او جدا شویم،
نوعی بی ادبی می پنداریم…
شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:
تو را به خدا می سپارم!

?آخرین جمله ی رد و بدل شده بین شما و خدا چه بود؟
حضرت فرمودند:

پایان صحبت، خداوند سبحان به من گفت “یاعلی"،من نیز به خدای خود"یا علی” گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.

?منبع:کتاب سخن خدا ص٧١ - زندگانی چهارده معصوم ص4٩ - معراج ص١٣

موضوعات: آیا میدانید, داستان های خواندنی, جمله عالمانه, امام علی(ع), داستانک, دانستنی ها
 [ 07:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بیایید یاد بگیریم ...

​?یاد بگیریم

از محبت دیشب پدر نگوییم در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است…
یاد بگیریم

از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند …
یاد بگیریم

گر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،

شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد …
یاد بگیریم

اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم 

نه وصف خنده اش را درجمع …

شاید کسی در حسرتش روزها را میگذراند…
یاد بگیریم

آهسته تر بخندیم، شاید کسی غمی پنهان دارد

که فقط خدا میداند…

موضوعات: تربیتی(خانوادگی), نصیحت...
 [ 06:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت