شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  لایق باش... ...

لایق باش...

پسری از مادرش پرسید:

چگونه میتوانم زن لایقی برای خودم پیدا کنم

مادر پاسخ داد:

نگران پیدا کردن زن لایق نباش

روی مردی لایق شدن تمرکز کن تا زنی لایق نصیبت شود.


  طب آینه ای..... ...

وقتی در آینه نگاه می کنید، چه می بینید؟ به گفته محققان طب سنتی چین، صورت شما پنجره منعکس کننده سلامت شماست. پیشانی، بینی، گونه های چپ و راست و چانه شما 5 نقطه ای است که سرنخ های مهمی را از آن چه که درون بدنتان می گذرد، ارائه می کند. در این مطلب سایت یاهو به قلم یک متخصص طب سنتی چین، برخی از اسراری که صورتتان درباره وضعیت سلامت اندام های درونی بدنتان فاش می کند، رمزگشایی شده است. آگاهی از این سرنخ ها به شما کمک می کند تا از گسترش بسیاری از مشکلات جسمانی با مراجعه سریع به پزشک مربوطه، جلوگیری کنید. البته ذکر این نکته ضروری است که این علایم در صورت بروز ناگهانی می تواند نشانه ابتلا به بیماری های ذکر شده باشد و آکنه معمولی را نمی توان به وجود بیماری ها مرتبط دانست.

پیشانی: علایم ظاهر شده در این بخش از صورت مرتبط با وضعیت سلامت قلب، مثانه، شبکه روده کوچک و حالات روحی روانی است. در هنگام بررسی پیشانی خود اگر قرمزی خاص یا رگ های خونی کوچکی را مشاهده کردید که به نوعی دچار تغییر رنگ شده اند، می تواند نشانه ای از مشکلات قلبی باشد. البته تغییر رنگ پوست همچنین می تواند ناشی از تجربه حالات احساسی باشد. در افرادی که اغلب به لحاظ روحی روانی دچار آشفتگی می شوند، نوعی چین و چروک دائم بین ابروها ایجاد می شود. اغلب پیش از بروز یک حمله قلبی نوعی رنگ جزئی سبز متمایل به آبی روی پیشانی پدیدار می شود. اگر شما چنین تغییر رنگی را در پیشانی همراه با علایمی همچون تنگی نفس، سرگیجه، تپش قلب، احساس سوزش یا درد در بازوی چپ تجربه کردید، بلافاصله با یک متخصص قلب مشورت کنید.قرمزی و پوسته پوسته شدن پیشانی نیز می تواند نشانه خشکی دستگاه گوارش باشد، اگر هر دوی این علایم را با هم دارید، بدین معناست که دستگاه گوارش شما در حال فریاد زدن است و به شدت به کمک نیاز دارد. وجود جوش های زیاد روی پیشانی نیز می تواند نشانه این باشد که فرآیند سم زدایی از بدن به خوبی انجام نمی شود.

بینی: بینی شما می تواند اسراری را درباره وضعیت سلامت معده و شبکه طحال و لوزالمعده فاش سازد. علایم ناهنجاری های داخلی به شکل جوش روی نوک یا اطراف بینی بروز می کند. در صورت ظاهر شدن ناگهانی چنین جوش هایی، بهتر است به غذایی که روز قبل میل کرده اید، توجه کنید. آیا مملو از فلفل یا به شدت چرب بوده است؟ شاید هم خیلی شکلات خورده اید. در هر حال در چنین وضعیتی عوارضی همچون سوء هاضمه، یبوست و یا اسهال شما را تهدید می کند. قرمزی یا پارگی های مویرگی در اطراف پل بینی (استخوان بین 2 چشم) می تواند ناشی از مصرف زیاد غذاهای محرک مانند قهوه و یا استرس و ناراحتی شدید باشد.

چانه: این ناحیه از صورت نشانه های مربوط به سلامت کلیه و مثانه و سیستم هورمون ها و غدد را آشکار می سازد. ظاهر شدن ناگهانی لکه های تیره و تغییر رنگ اطراف پوست چانه و دهان حاکی از بروز مشکلاتی در کلیه و مثانه است. بروز آکنه عود کننده در اطراف چانه می تواند نشانه بر هم خوردن توازن هورمونی باشد. این مشکل اغلب در نتیجه تولید بیش از حد استروژن یا تستوسترون ایجاد می شود و با بر هم خوردن عادت ماهیانه زنان و بروز مشکلات در پروستات در مردان همراه است. حتماً ناحیه شیار مانند بین بینی و لب بالایی را نیز مورد توجه قرار دهید. این ناحیه کوچک مربوط به سلامت رحم و تخمدان در زنان و پروستات در مردان است. وجود خطوط افقی، ظاهر شدن ناگهانی لکه یا تغییر رنگ در این ناحیه می تواند ناشی از وجود برخی مشکلات باروری باشد. بر اساس طب سنتی چین، افراد دارای چانه کوچک به لحاظ ژنتیکی مستعد ضعف در دستگاه کلیه و مثانه هستند، البته این بدان معنا نیست که این افراد به بیماری های کلیوی مبتلا می شوند. این تنها یک هشدار ساده است برای این دسته از افراد است تا با رعایت اصول رژیم غذایی و روش زندگی صحیح از بروز هر گونه مشکلی در کلیه و مثانه خود پیشگیری کنند. پرخونی اطراف ناحیه چانه نیز بدین معناست که کلیه های شما زیاد فعال هستند و به شدت در حال کارند که شاید علت آن استرس بیش از حد و دائمی شما باشد.

گونه راست: این ناحیه مرتبط با سلامت ریه ها و دستگاه روده بزرگ است. مشکلات در این اندام ها در قالب تغییر رنگ، بروز لکه و مشکلات پوستی روی گونه راست شما ظاهر می شود. ظهور آکنه خفیف، لکه های اگزما و یا قرمزی جزئی می تواند نشانه این باشد که یک سرماخوردگی در راه است. افراد مستعد آلرژی های تنفسی یا آسم بیشتر دارای نوعی اگزمای قرمزرنگ همراه با پوسته پوسته یا رنگ سبز متمایل به آبی جزئی در طول گونه راست هستند. این علایم نشانه وجود حرارت بسیار یا التهاب در سیستم تنفس یا فقدان اکسیژن در نتیجه گرفتگی برونشی است.

گونه چپ: گونه چپ با وضعیت سلامت شبکه کبد و کیسه صفرا مرتبط است. پارگی مویرگی و قرمزی به ویژه در کنار پل بینی حاکی از حرارت، التهاب یا تجمع سموم در کبد است. وجود رگ های بیرون زده و متورم، قرمزی و جوش گاهی اوقات نشانه فشار خون بالا و خشم فروخورده است.

رنگ متمایل به زرد در زیر چشم چپ می تواند حاکی از وجود سنگ صفرا یا تری گلیسیرید و کلسترول بالا باشد.بروز مشکلات در این ناحیه از صورت همچنین می تواند ناشی از برخی مسائل عاطفی مانند خشم و افسردگی باشد چرا که شبکه کبد و کیسه صفرا شامل سیستم عصبی می شود.

دهان: دهان نیز عضوی در چهره است که اسرار معده را فاش می کند. لب ها در واقع با سلامت معده و روده کوچک و پوست اطراف لب ها در 2طرف دهان به سمت گونه با وضعیت سلامت روده بزرگ مرتبط است. بنابراین بروز هر لک یا نقطه رنگ پریده در اطراف لب ها می تواند نشان دهنده حرکات ضعیف روده، نفخ و یا کاهش اشتها باشد.البته این علامت می تواند حاکی از وجود ماده ای در رژیم غذایی تان باشد که به آن آلرژی دارید.

به خاطر داشته باشید که موارد ذکر شده در این مطلب برای بالابردن آگاهی شماست و به هیچ وجه نمی تواند جایگزین تشخیص پزشکی شود و شما در هر یک از این موارد باید بلافاصله به متخصص مربوطه مراجعه کنید.

موضوعات: احادیث, آیا میدانید, پزشکی
[دوشنبه 1395-12-09] [ 04:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تشویق ونصیحت ...

چه وقت کودک را تشویق یا نصیحت کنیم؟

باید هنگامی کودک را تشویق نمود که تشنۀ تشویق باشد،

و به تعبیردیگر: کودک منتظر تشویق از سوی شما باشد، در این صورت این تشویق در بالندگی کودک نقش بسزایی خواهد داشت.

تشویق و محبّت بیش از حد، مثل کود زیاد است که به گُل داده می شود، همان طور که کود زیاد عامل فساد گل می شود، محبّت و تشویق زیاد نیز در تخریب اخلاق کودک تأثیری عمیق دارد.

اگر می خواهید کودکتان را نصیحت کنید، آنجا نیز طوری رفتار کنید که کودک شما برای نصیحت آماده باشد؛

مثلاً، برای او قصه یا حکایتی را نقل کنید، و سپس اصل مطلب را در جایی حساس که رسیدید بگویید: ادامۀ این قصه بماند برای بعد، اینجا می بینید که این کودک از شما می خواهد تا بقیۀ حکایت را برای او بازگو کنید در این صورت شما می توانید از این فرصت طلایی استفاد کنید، و تا حد امکان و لازم به نصیحت و پند و اندرز کودکتان بپردازید.

موضوعات: احادیث, تربیتی(خانوادگی)
 [ 04:02:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عشق آن اگر باشد که میگویند.... ...


ان شالله همتون عاشق واقعی بشین?

موضوعات: عکس ها, عشقی
 [ 04:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آقای صبوری. ...

داستان پند آموز

هفت یا هشت سالم بود برای خرید میوه وسبزی به مغازه محل باسفارش مادرم رفتم. اون موقع مثل  حالا نبود که بچه ها رو تا دانشگاه هم همراهی کنند، پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ ازلیست سفارش،میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35زار(ریال).

دور از چشم مادرم مابقی پول رو  دادم یه کیک پنج زاری ویه نوشابه زرد کانادادرای از بقالی جنب میوه فروشی و روبه روی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم (عینهو سواحل مدیترانه و پلاژ خصوصی) 

خانه که برگشتم، مادر گفت: مابقی پولو چکار کردی؟

راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم: بقیه پولی نبود.

مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد. منم متوجه اعتراض او نشدم.داشتم ازکاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود، احساس غرور می‌کردم؛ اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد.

پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم. اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید: آقای صبوری (رحمت خدا بر اوباد)!  میوه و سبزی گران شده؟ 

گفت :نه همشیره .

گفت: پس بقیه پول رو چرا به بچه پس  ندادی؟ 

آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه ازجلو چشمش مرور می شد، با لبخندی زیبا رو به من کرد و گفت : آبجی فراموش کردم، ولی چشم  طلبتون باشه.

 دنیا رو سرم چرخ می‌خورد! اگه حاجی لب باز می کرد و واقعیت رو می گفت، به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم ،یکی هم تهمت به حاج صبوری! مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم.

حاجی رو به من کرد و گفت: این دفعه مهمان من!

ولی نمی دونم اگه تکرار بشه، کسی مهمونت می کنه یا نه!؟! …

به خدا هنوزم بعد 44سال  لبخندش و پندش یادم هست!بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستند.

چرا خود من نیستم؟ چرا من نتونستم بشم مثل  آقای صبوری ، بزرگ و باگذشت و صبور؟ چرا تعدادشون کم شده؟  آدم هایی از جنس بلور که نه کتاب های روان‌شناسی خوندن و نه مال زیادی داشتن که ببخشند، ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه!

موضوعات: احادیث, حکایات, داستان های خواندنی
 [ 03:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پشمک حاج عبدالله... ...

*راز پشمک حاج عبدالله*

حتما نام برند پشمک حاج عبدالله به گوشتون خورده، بعدش حتما یه خورده تعجب کردین و یا حتی خندیدین..!

اما راز نام گذاری این برند چیست؟؟؟

حکایت این داستان برمیگرده به دهه 1330 زمانی که بچه های دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفه ی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن.

عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار وبا ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد.

اما حاج عبدالله قصه ی ما به بچه های مدرسه علاقه وافری داشت، چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود..

بچه ها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت.

اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت..

رفته رفته بچه ها از مهربونی حاج عبدالله سوء استفاده کردند و اصلا پول نمیدادند و برخلاف تصور، حاج عبدالله علی رغم درآمد ناچیز فرراشی به هیچ کس نه نمیگفت..

تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچه های پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانه اش همه رو توجیه کرد..

با این وجود هنوز اندکی از بچه ها شیطنت میکردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند.!

این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه 1341 حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.

حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازه ها رو داشت، انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه میکردند حاج عبدالله، بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند..

اما جالبتر اینکه هر پنج شنبه بر سر قبر حاج عبدالله و برای شادی روحش پشمک پخش میکردند و این منوال چندین سال و تا اوایل دهه پنجاه ادامه داشت.

بله بچه های دبستان اکبریه داشتند قرضشان را به حاج عبدالله ادا میکردند..

احسان البرزی و علی مردان طاهری موسسان پشمک حاج عبدالله دو تن از همان کودکان شیطونی هستند که هرگز بابت خوردن پشمک پول به حاج عبدالله نداده بودند و الان به یاد مهربونی و بخشش بی منت و همراه با لبخند حاج عبدالله فراش، مستخدم دبستان اکبریه

نام برند تجاری پشمک شرکت خودشون رو، حاج عبدالله گذاشتند.

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست/

هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود/

صحنه پیوسته به جاست/

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

موضوعات: احادیث, حکایات, سخنی باشما, تربیتی(خانوادگی), داستان های خواندنی
 [ 03:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت