فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشیدو آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن گذاشت و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند! و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد . استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را مجدداً برایم بکشی ؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد؛ ولی این بار که رنگ و قلم را در کنار تابلو نقاشی قرار داد متنی جدید نوشت و که در کنار تابلو گذاشت. محتوای متن این بود: اگر جایی از نقاشی ایراد دارد، با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید. غروب که برگشتند، تابلو دست نخورده مانده بود! استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند، ولی جرات اصلاح نه ! آری، ما قدرت انتقاد و تخریبمان بیداد میکند، ولی قدرت اصلاحمان…؟!

موضوعات: احادیث
[چهارشنبه 1395-10-22] [ 03:36:00 ب.ظ ]