شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  لایق باش... ...

لایق باش...

پسری از مادرش پرسید:

چگونه میتوانم زن لایقی برای خودم پیدا کنم

مادر پاسخ داد:

نگران پیدا کردن زن لایق نباش

روی مردی لایق شدن تمرکز کن تا زنی لایق نصیبت شود.


  تربیت والدین... ...

?حرام خورى على اکبر تربیت نمى کند?

در ایام کودکیم پیرمردى بزرگوار، باتقوا، منظم، در محل ما زندگى مى کرد، در بازار تهران واسطه بود، تجار به خاطر تدیّن و ادب و سلامت او عجیب به خرید و فروشش اعتماد داشتند، سه وقت به نماز جماعت مى آمد، جاذبه عجیبى براى جذب بچه ها به مسجد داشت، من از جمله کودکانى بودم که به عشق او حتى به نماز جماعت صبح مى رفتم، داستانهاى عجیبى از دوران هشتاد ساله عمرش براى ما تعریف مى کرد که عجیب آموزنده و بیدارکننده بود، مى گفت جوانى مؤمن و نورانى در منطقه ناصر خسرو، همراه با پدر و مادرش زندگى مى کرد، پدرش مسائل شرعى را رعایت نمى کرد، او که با اهل علم و مجالس مذهبى سر و کار داشت از وضع پدرش رنج مى برد، نصیحت هاى دلسوزانه اش در پدر اثر نمى کرد، به حالت قهر به شهر رى کنار مرقد حضرت عبدالعظیم رفت، سالى را در آنجا دست فروشى کرد، و براى مردم بازار مسائل شرعیه گفت، سحر عاشورا جهت دیدن پدر و مادر به تهران آمد، پدر و مادرش جهت عزادارى به تکیه دولت رفته بودند، خود او هم روانه آن محل شد، از قضا شمر تعزیه مریض شده بود، و به معرکه حاضر نشد، رئیس تعزیه خوانها آن جوان را دید، چون با او سابقه آشنائى داشت، او را دعوت به انجام مراسم کرد، پذیرفت، لباس پوشید، وارد میدان شد با مهارت بازى کرد، پدرش در میان جمعیت او را شناخت از این که در نقش شمر درآمده بود ناراحت شد، پس از پایان مجلس همگى به خانه آمدند، پدر از پسر سئوال کرد غذا خوردى ؟ پاسخ داد نه، گفت در پستوى خانه خمره شیره، و ظرف ماست هست، بیاور و بخور، وقتى به سر خمره شیره آمد موشى را در آن مرده یافت، ماست خالى آورد، مشغول خوردن شد، پدر گفت چرا شیره نیاوردى ؟ جواب داد موش مرده اى در آن یافتم، نجس بود، خوردن نجس حرام، با لحنى تند به پسر گفت : هنوز دست از این مقدّس بازى برنداشته اى ؟ پس از چند لحظه سکوت گفت : پسرم، اکنون که پس از یک سال بازگشته اى چرا شمر شدى، و در نقش على اکبر قرار نگرفتى؟ پسر با لحنى زیبا و جالب گفت : پدر شیره اى که موش مرده در آن افتاده، توقع نداشته باش هر که از آن بخورد نطفه اش تبدیل به على اکبر شود، نتیجه غذاى حرام شمر است!!

جوانان سعى کنید پدر واجد شرایط شوید، تا فرزندان شما صالح و شایسته شوند، پدران اگر در شما عیبى هست، که آن عیب باعث خرابى ساختمان باطنى فرزند شما مى شود، به رفع آن عیب برخیزید، که قیامت براى همه انسانها روز عجیبى است.

( قال علىّ (علیه السلام) : حق الولد على الوالد ان یحسن اسمه ، و یحسن ادبه ، و یعلّمه القرآن . )

نهج البلاغه حکمت / 399

منبع کتاب سیمای خانواده از سایت تبیان

موضوعات: حکایات, تربیتی(خانوادگی), داستان های خواندنی
[سه شنبه 1395-12-17] [ 12:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آدم... ...


‍ آیت الله بهجت(ره):

✅با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید، به یاد خدا بیفتید و با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می‌دارند نشست و برخاست نکنید.

✅التماس دعا

موضوعات: تربیتی(خانوادگی), لحظه ای با علما...., جمله عالمانه, نصیحت...
 [ 12:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  منطقی.... ...

یکی از نشانه های نداشتن اعتماد به نفس در خانومها اینه که وقتی از دست همسرشون ناراحتن فقط سکوت میکنن، بادی به غبغب میدن و چهره ای گرفته دارند.

یک خانم قوی وقتی ناراحته

اولا که خودش اول با خودش سنگاشو وا کرده و میدونه این ناراحتیش منطقیه و از روی حسادت و بدبینی و کم بینی خودش نیست…

وقتی مطمئن شد که ناراحتیش به جاست…

در زمان مناسب ،خیلی ساده،بدون حاشیه و با لحنی متین و محکم میره سر اصل مطلب و مشکلش رو مطرح میکنه…

نه اینکه سه روز قیافه بگیره،بعد هم مدام شوهرش ازش بپرسه چی شده و اونم بگه :هیچی!!!

موضوعات: تربیتی(خانوادگی), خانم خونه
[دوشنبه 1395-12-16] [ 09:10:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  همدردی با کودک ...


کودک وقتی دچار غم می شود، شکلات و بستنی نمی خواهد!

او فقط می خواهد درکش کنید که غمگین است.

مثلا جوجه اش مرده است؛

بنشینید روبروی او، نگاهش کنید و حالت چهره تان را غمگین کنید و بگویید آخی جوجه ات مرد! چقدرم دوستش داشتی! یادته براشون غذا می ریختی، می خورد؟ و….

تحریکش کنید گریه وسوگواری کند و غمش رابیرون بریزد و از این مرحله عبورکند، تایاد بگیرد تا پایان عمر بارها وبارها دچار غم می شود و باید از آن عبورکند.

بعد از یک ساعت جایگزین قرار دهید:

خب بلندشو بریم دم مغازه یکم خرید کنیم! یه آدامس هم بخریم!

یا مثلا از اون شیرینی که بابا دیشب خریده بریم بخوریم!

[استادسلطانی]

#فرزندپروری

@khaneyema_tv

موضوعات: تربیتی(خانوادگی), خانم خونه
 [ 03:32:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  9قانون سلامتی ...

موضوعات: تربیتی(خانوادگی), آیا میدانید, جمله عالمانه
[یکشنبه 1395-12-15] [ 08:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم