شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  لایق باش... ...

لایق باش...

پسری از مادرش پرسید:

چگونه میتوانم زن لایقی برای خودم پیدا کنم

مادر پاسخ داد:

نگران پیدا کردن زن لایق نباش

روی مردی لایق شدن تمرکز کن تا زنی لایق نصیبت شود.


  جذب به روش ابراهیم ...

خواهر شهید ابراهیم هادی می‌گفت :
? یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، 

عده ای دنبال #دزد دویدند و موتور را زدند زمین. 

ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد،
? نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.

ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. 

آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. 
❓ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. 
❤️طرف #نماز خوان شد، به #جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه #شهید شد…
‼️ اگر مثل  #ابراهیم_هادی هنر #جذب نداریم، دیگران را هم دزد نکنیم.

موضوعات: شهیدان, حکایات, داستان های خواندنی, خاطرات شهدا
[شنبه 1396-08-06] [ 07:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  هرگز یک ایرانی را دست کم نگیرید ...

یک ایرانی در امریکا برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند بایک تابلو به این مضمون:

“درمان بیماری شما با 50 دلار. در صورت عدم موفقیت 100 دلار? پرداخت می شود.”

یک دکتر آمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100 دلار به آنجا می رود و می گوید: من حس ذائقه خود را از دست داده ام ؛ ایرانیه به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره بهش بده . دکتر دارو را می چشد اما آن را تف می کند و می گوید این دارو نیست که گازوییل است!
ایرانیه می گه شما درمان شدید!
چون طعم گازوییل را حس کردید و 50 دلار می گیرد.

چند روز بعد دکتر آمریکایی برای انتقام بر می گردد و می گوید که حافظه اش را از دست داده است.

ایرانیه به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره بهش بده . دکتر اعتراض می کند که این دارو که مربوط به ذائقه بود!
و ایرانیه می گوید شما حافظه خود را به دست آوردید و درمان شدید !!!!
و 50 دلار می گیرد.

به عنوان آخرین تلاش دکترچند روز بعد مراجعه می کند و می گوید که بینایی خود را از دست داده است.

ایرانیه می گه متاسفانه نمی توانم شما را درمان کنم، این 100 دلاری را بگیرید!

اما دکتر اعتراض می کند که این یک50دلاری است. ایرانیه می گوید شما درمان شدید و 50دلار دیگر می گیرد.

ایرانیه میزنه رو شونه دکتر آمریکایی و میگه :
هیچوقت ایرانی هارو دست کم نگیر اینو به اون ترامپ هم بگو ??

موضوعات: حکایات, طنازانه, داستانک, زنگ تفریح
 [ 06:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  راه رسیدن به خدا... ...


راه رسیدن به خدا?

موضوعات: حکایات, جمله عالمانه
 [ 06:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شجاعت ...

معلم به بچه هاگفت:
به نظرتون شجاع ترین آدما کیان؟
هرکی یه چیزی گفت
تا این که یکی از بچه ها بلند شد گفت:

شجاع ترین آدما اونان که خجالت نمیکشن
ودست پدر مادرشونو میبوسن
نه سنگ قبرشون رو…

موضوعات: حکایات, تربیتی(خانوادگی), ادبی, داستانک
[پنجشنبه 1396-08-04] [ 09:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ماییم و نوای بی نوایی،بسم الله اگر حریف مایی.... ...

​این آخوندام ما رو ول نمی کنند…??

 

یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می‌کرد:
 قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.
وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه #روحانی تو هواپیماست.??
به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.?
رفتم پیشش نشستم بهش گفتم:حاج آقا اشتباه سوار شدید…مکه نمیره?
گفت: میدونم
گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین?
گفت: میدونم
دیدم کم نمیاره?
جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید.

اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.
از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.
گفتم: حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.
دوباره خوابیدم.

بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟?
?برگه رو بهم داد و گفت: 

سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.?
شوکه شده بودم??

ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم………?
بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.?
تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.?
حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای مدظله العالی:
“گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است.”

 

این جملات وقتی بیش‌تر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند:

#حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).
#داستانک
@afg_majma_madahan313

موضوعات: حکایات, ادبی, داستان های خواندنی, داستانک
[سه شنبه 1396-08-02] [ 11:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت