شاعرانه های طلبه
شعر های عارفانه عاشقانه







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




عشق




جستجو







کد ماوس


 
  قضاوت ...

پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:

یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود.
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .

موضوعات: داستان های خواندنی, نصیحت..., تشبیهات, داستانک, تلنگر
[یکشنبه 1396-08-07] [ 10:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  گوهر اصیل ...

ابوسعید ابوالخیر در راه بود.

 گفت: هر جا كه نظر می‌كنم، بر زمین همه گوهر ریخته 

و بر در و دیوار همه زر آویخته. كسی نمی‌بیند و كسی نمی‌چیند
گفتند: كو؟ كجاست؟

گفت: همه جاست. هر جا كه می‌توان خدمتی كرد

 یا هر جا كه می‌توان راحتی به دلی آورد

 آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست.

 آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج محبت

موضوعات: حکایات, داستان های خواندنی, داستانک
 [ 08:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ما مغز داریم...از آن استفاده کنیم ...

ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ” ﺳﺮ” ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ” ﻣﻐﺰ “ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ

ﺑﺎﺷﺪ، “"ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ"” ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 

ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ “""ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ “""ﺑﺎﺷﺪ.

ﻫﻤﻪ ﻣﺎ “ﺳﺮ” ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ “"ﻣﻐﺰ"” ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ. 

ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ

“"ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان “” ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ…….

بهترین جوابها …..

بهترین جواب بدگویی:سکوت

بهترین جواب خشم :صبر

بهترین جواب درد:تحمل 

بهترین جواب تنهایی:تلاش

بهترین جواب سختی:توکل 

بهترین جواب خوبی:تشکر

بهترین جواب زندگی:قناعت

بهترین جواب شکست:امیدواری….
تقدیم به بهترین ها….

برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل

موضوعات: تربیتی(خانوادگی), تشبیهات, داستانک, دانستنی ها
 [ 07:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  هرگز یک ایرانی را دست کم نگیرید ...

یک ایرانی در امریکا برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند بایک تابلو به این مضمون:

“درمان بیماری شما با 50 دلار. در صورت عدم موفقیت 100 دلار? پرداخت می شود.”

یک دکتر آمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100 دلار به آنجا می رود و می گوید: من حس ذائقه خود را از دست داده ام ؛ ایرانیه به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره بهش بده . دکتر دارو را می چشد اما آن را تف می کند و می گوید این دارو نیست که گازوییل است!
ایرانیه می گه شما درمان شدید!
چون طعم گازوییل را حس کردید و 50 دلار می گیرد.

چند روز بعد دکتر آمریکایی برای انتقام بر می گردد و می گوید که حافظه اش را از دست داده است.

ایرانیه به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره بهش بده . دکتر اعتراض می کند که این دارو که مربوط به ذائقه بود!
و ایرانیه می گوید شما حافظه خود را به دست آوردید و درمان شدید !!!!
و 50 دلار می گیرد.

به عنوان آخرین تلاش دکترچند روز بعد مراجعه می کند و می گوید که بینایی خود را از دست داده است.

ایرانیه می گه متاسفانه نمی توانم شما را درمان کنم، این 100 دلاری را بگیرید!

اما دکتر اعتراض می کند که این یک50دلاری است. ایرانیه می گوید شما درمان شدید و 50دلار دیگر می گیرد.

ایرانیه میزنه رو شونه دکتر آمریکایی و میگه :
هیچوقت ایرانی هارو دست کم نگیر اینو به اون ترامپ هم بگو ??

موضوعات: حکایات, طنازانه, داستانک, زنگ تفریح
[شنبه 1396-08-06] [ 06:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بهلول.... ...

داستان کوتاه
از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکنی؟؟؟
او در جواب گفت:
با جمعی نشسته ام که به من آزار نمیرسانند…
حسادت نمی کنند …
تهمت نمیزنند…
دروغ نمی گویند …
طعنه نمیزنند …
خیانت نمی کنند …
قضاوت نمی کنند …
چاپلوسی نمکنند …
و بالا تر از همهء اینها ،
اگر از پیششان بروم، پشت سرم بد گویی نمی کنند …!

موضوعات: داستانک
[جمعه 1396-08-05] [ 12:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت